تئو آنجلوپولوس کارگردان یونانی که در سن ۷۶ سالگی در یک تصادف جاده ای درگذشت، شاعر حماسی سینما بود که تصاویری تمثیلی از تاریخ و سیاست یونان قرن بیستم خلق کرد. او سکانس های با ضرب آهنگ آهسته ، برداشت های بلند و جستجوگرانه را که استاد آن بود، دوباره تعریف کرد. سبک باشکوه او و روایتهای بیرحمانهاش مستلزم تلاش (در نهایت پاداش) از سوی تماشاگر است. آنجلوپولوس توضیح داد: «تا جایی که به من مربوط می شود، سکانس، آزادی بسیار بیشتری ارائه می دهد. با امتناع از بریدن از میانه سکانس و اتصال آن به سکانس دیگر تماشاگر را دعوت میکنم تصویری را که به او نشان میدهم بهتر تجزیه و تحلیل کند و بارها و بارها بر عناصری که احساس میکند مهمترین در آن هستند تمرکز کند.»

آنجلوپولوس در آتن متولد شد و در آنجا حقوق خواند. پس از خدمت سربازی، برای شرکت در دانشگاه سوربن به پاریس رفت، اما به زودی برای تحصیل در مدرسه فیلم IDHEC (که اکنون به نام La Fémis شناخته می شود) ترک تحصیل کرد. او در یونان به عنوان منتقد فیلم برای روزنامه چپ آلاگی کار می کرد که توسط حکومت نظامی که در سال ۱۹۶۷ به قدرت رسید بسته شد.
سبک بیضوی او تا حدودی ناشی از فضای محدود دورانی بود که در طی آن او موفق شد اولین فیلم خود، بازسازی (۱۹۷۰) را بسازد. فیلمی که در فرمت سیاه و سفید و با کنتراست بالا فیلم برداری شده است، درباره یک کارگر مهاجر یونانی است که از آلمان برمی گردد و توسط همسرش و معشوقش به قتل می رسد. بلافاصله مشخص شد که کارگردان کمتر به داستان جنایی علاقه مند است تا پیامدهای ایدئولوژیک، فردی و جمعی تحقیق درباره قتل.

آنجلوپولوس سپس با سه گانه تاریخی تأثیرگذار خود، روزهای سال ۳۶ (۱۹۷۲)، بازیکنان مسافر (۱۹۷۵) و شکارچیان (۱۹۷۷) که جاهطلبانهترین فیلمهای یونانی تا به امروز هستند، در صحنه بینالمللی ظاهر شد. فیلمبرداری تقریباً تمام فیلمهای آنجلوپولوس توسط جورج آروانیتیس، فیلمبردار، مطالعات طولانی و متفکرانه تاریخ یونان مدرن است.
روزهای سال ۳۶ ، بر اساس وقایع واقعی، از مردی می گوید که به جرم قتل یک کارگر سندیکایی دستگیر شده است. او در اعتراض به بی گناهی خود، یک سیاستمدار را در سلولش گروگان نگه می دارد و تهدید می کند که این مرد و خودش را می کشد، مگر اینکه آزاد شود. این فیلم در به تصویر کشیدن بی کفایتی رسمی، رژیم نظامی را به طرز ماهرانه ای تضعیف کرد. با توجه به محدودیت های فیزیکی آن و این واقعیت که زندانی برای بسیاری از زمان ها از دید خارج می شود، و به تصویر کشیدن سطح بالای تنش یک دستاورد واقعی است.

در «بازیگران مسافر» که در سال ۱۹۵۲ اتفاق میافتد، گروهی از بازیگران تاریخ سیاسی یونان و تاریخچه شخصی خود را از آخرین باری که در سال ۱۹۳۹ به این کشور سفر کردهاند را به یاد میآورند. این فیلم تقریباً چهار ساعت طول میکشد و تنها از ۱۳۱ پلان تشکیل شده است که به مخاطب اجازه میدهد تا زمان خود را به این کشور برساند.

شکارچیان گروه همنام را در دامنه کوهی برفی در شمال یونان دنبال میکنند که با جسد یک مبارز چریک یونانی که در سال ۱۹۴۹ کشته شده است روبرو میشوند. در تحقیقات بعدی، هر یک از اعضای گروه و همچنین دهقانان و کارگران مختلف، از او صحبت میکنند تجربه جنگ داخلی و سالهای پس از آن. فیلم که در سایههای پاستلی فیلمبرداری شده است، با استفاده از رویا، حافظه و خیال و نماد قدرتمند جسد به عنوان متهم خاموش، به آرامی رشتههای مختلف این تفتیش عقاید حق طلبانه را باز میکند.

در سفر به سیترا (۱۹۸۴ )، اولین مورد از آنچه آنجلوپولوس آن را "سه گانه سکوت" نامید، پیرمردی که در طول جنگ داخلی با کمونیست ها جنگیده بود، پس از بیش از ۳۰ سال تبعید در اتحاد جماهیر شوروی به یونان بازمی گردد. او سعی می کند با کشورش و همسر و خانواده اش که به سختی آنها را می شناسد کنار بیاید.

دومی، زنبوردار (۱۹۸۶)، اولین فیلم آنجلوپولوس بود که در آن از بازیگران سرشناسی استفاده شد، در این مورد مارچلو ماسترویانی به عنوان معلم بازنشسته مدرسه ای که عازم سفری در اطراف کندوهای یونان می شود، با یک داستان معمایی روبرو می شود. زن جوان در راه.

این فیلم جذاب را میتوان یک فیلم جادهای متافیزیکی نامید، همانطور که میتوان چشم انداز در مه (۱۹۸۸)، سومین فیلم در سکانس و اولین فیلم او که شامل کودکان بود. در اینجا دختری ۱۴ ساله به همراه برادر کوچکش برای یافتن پدرشان که معتقدند در آلمان است، سفری را آغاز می کنند. در واقع یک اودیسه وجودی است، سفری به سوی دست نیافتنی ها.

هاروی کایتل در فیلم نگاه اولیس (۱۹۹۵) در نقش شخصیت دیگری که از تبعید به یونان بازی کرد. او یک فیلمساز است که از ایالات متحده بازگشته است و به دنبال حلقه های گمشده فیلم های ساخته شده توسط دو فیلمساز مشهور یونانی در دوران صامت است. این فیلم برنده جایزه بزرگ هیئت داوران جشنواره کن شد. آنجلوپولوس سپس با ابراز ناامیدی از عدم کسب جایزه بالاتر، به حاضران گفت: "یک سخنرانی برای نخل طلا آماده کرده بودم. اکنون آن را فراموش کرده ام."

کن سه سال بعد، زمانی که ابدیت و یک روز (۱۹۹۸) برنده جایزه برتر جشنواره شد، جبران کرد. این فیلم یک مدیتیشن فلسفی درباره یک نویسنده در حال مرگ با بازی برونو گانز و افکار او درباره خانواده، هنر و فناپذیری است. آنجلوپولوس انتقال بین حال و گذشته را به طرز درخشانی اجرا می کند و به راحتی بین واقعیت نامشخص و نوستالژی می چرخد.

دشت گریان (۲۰۰۴) اولین چیزی بود که آنجلوپولوس به عنوان سه گانه برنامه ریزی کرد. بُعد اسطورهای شاعرانه فیلم تلفیقی جادویی از رنگها، صداها، موسیقی و تصاویر که عمیقترین احساسات پیرامون زندگی و مرگ را بیان میکند - طبق معمول به یک زمینه سیاسی و اجتماعی قوی پیوند خورده است. این فیلم ۳۰ سال از تاریخ یونان را در بر می گیرد، از مهاجرت مستعمره یونان در اودسا تحت تهدید ارتش سرخ در سال ۱۹۱۹ تا پایان جنگ داخلی در سال۱۹۴۹.

غبار زمان (۲۰۰۸ ) قسمت دوم قرن بیستم را پوشش داد و برای اولین بار به خارج از یونان رفت. محصول مشترک یونانی، آلمانی، ایتالیایی و روسی، عمدتاً به زبان انگلیسی، تمام ساخت و سازهای یک یوروپودینگ را داشت، هرچند که توسط یک سرآشپز چیره دست ساخته شده بود. همه این ترس ها برطرف نشد. گرد و غبار زمان یک درام fin-de-siècle است، فریاد درد ناشی از زخم های وارد شده در قرن قبل.

آخرین فیلم آنجلوپولوس، دریای دیگر، قرار بود درباره بحران مالی یونان باشد. هنگام فیلمبرداری در بندر اصلی آتن، پیرئوس، هنگام عبور از جاده با یک موتور سیکلت برخورد کرد. او در بیمارستان درگذشت.
از او و همسرش فیبی و سه دختر به یادگار مانده است.
تئودوروس آنجلوپولوس، کارگردان سینما، متولد ۲۷ آوریل۱۹۳۵ ; در ۲۴ ژانویه ۲۰۱۲ درگذشت
منبع: theguardian.com